معرفی کتاب: در گذار روزگار
«در گذار روزگار» دربردارنده هشت داستان از ابراهیم گلستان(-۱۳۰۱)، نویسنده ایرانی معاصر است. داستانهای آمده در این کتاب از دو مجموعهی جوی و دیوار و تشنه و شکار سایه برگزیده شدهاند. در بخشی از داستان ماهی و جفتش از این مجموعه میخوانیم: «مرد به ماهیها نگاه میکرد. ماهیها پشت شیشه آرام و آویزان بودند. پشت شیشه برایشان از تختهسنگها آبگیری ساخته بودند که بزرگ بود و دیوارهاش دور میشد و دوریش در نیمهتاریکی میرفت. دیوارۀ روبروی مرد از شیشه بود. در نیمهتاریکیِ راهروی غارمانند در هر دو سو از این دیوارهها بود که هر کدام آبگیری بودند نمایشگاه ماهیهای جوربهجور و رنگارنگ. هر آبگیر را نوری از بالا روشن میکرد. نور دیده نمیشد اما اثرش روشنائی آبگیر بود. و مرد اکنون نشسته بود و به ماهیها در روشنائی سرد و ساکت نگاه میکرد. ماهیها پشت شیشه آرام و آویزان بودند. انگار پرنده بودند، بیپرزدن؛ انگار در هوا بودند. اگر گاهی حبابی بالا نمیرفت آببودن فضایشان حس نمیشد. حباب، و همچنین حرکت کم و کند پرههایشان. مرد در ته دور روبرو دو ماهی را دید که با هم بودند. دو ماهیْ بزرگ نبودند؛ با هم بودند. اکنون سرهایشان کنار هم بود و دمهایشان از هم جدا. دور بودند. ناگهان جنبیدند و رو به بالا رفتند و میان راه چرخیدند و دوباره سرازیر شدند و باز کنار هم ماندند. انگار میخواستند یکدیگر را ببوسند اما باز باهم از هم جدا شدند و لولیدند و رفتند و آمدند. مرد نشست. اندیشید هرگز اینهمه یکدمی ندیده بوده است. هر ماهی برای خویش شنا میکند و گشت و گذار سادۀ خود را دارد. در آبگیرهای دیگر، و بیرون از آبگیرها در دنیا، در بیشه، در کوچه ماهی و مرغ و آدم را دیده بود و در آسمان ستارهها را دیده بود که میگشتند، میرفتند اما هرگز نه اینهمه هماهنگ
Bewertungen
Es gibt noch keine Bewertungen.